آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

22:

22 ماهگیت مبارک   نکته انحرافی عکس بالا:اون کاغذا رو دخترم ننداخته زمین ،با این وجود برداشتیم انداختیم تو سطل زباله و کوله ی مامان بافت فاطمه جونم که دلم براش خیلی تنگ شده پ ن : ♥من و دخترکم تو ماشین خیلی آهنگ گوش میدیم دو تایی،چند وقته آهنگ " زیادی " از باران هم خوانی میکنیم...وای که میمیرم واسه آواز خوندن آوینا...همچین غرق میشه تو احساس و میگه"بیااااااااااااااا با من تو بَتَ شووووووو"...... ♥هر چیزی ام که میگیره از ما یا میده دستمون میگه "دشتِت د َ دَ دَ "(دستت درد نکنه) منم میگم دست تو درد نکنه ...
21 تير 1393

دوستت دارم :

اگر غول چراغ جادو به سراغم می آمد و میگفت یک آرزو کن میگفتم کاری بکن زمان تند بگذرد تا دخترم انقدر بزرگ بشود که گاهی از کم طاقتی خودم یا خستگی و بی حوصلگی و بهانه گیری های او به ستوه نیایم .خیلی هوس هم صحبتی و هم زبانی با یک خانمه کوچک مودب و با سرزبان و شیرین سخن با چهره معصوم و نگاه شیطنت آمیز در یک لباس سرتاسر صورتی کرده ام ...بزرگ شو عزیزم... نه نه آقای غول، صبر کن نظرم عوض شد زمان را برای با هم بودن با یکی یکدانه ام متوقف کن. دخترم خیلی زود دارد از نوپایی در می آید این را از وقتی بیشتر فهمیدم که سر کلاس دیگر نیازی به حضور من ندارد خودش میتواند تنهایی در جمع همسالانش باشد و بازی کند و لذت ببرد .از وقتی که گاهی بی مقدمه می آید ...
11 تير 1393

سالگرد اتفاقات خوب:

اول از همه اینکه دیشب شب تولد بابا جون بود.تصمیم گرفتیم طی یک عملیات غافلگیر کننده شصتمین سالگرد تولدشو جشن بگیریم.بهمون خیلی خوش گذشت. پدر عزیزم همیشه قهرمان زندگی منی... تولدت مبارک اول تیر هفتمین سالگرد ازدواج من و علی ،شروع یه زندگی تازه و حالا کنار میوه شیرین عشقمون بیشتر از باهم بودن لذت میبریم. تابستان گرم هم از راه رسید ... یه فصل نو ... شاد باشی نازنینم   ...
2 تير 1393
1